سلام مرا به آن لب ها برسان،
و انگشت هایی...
که اندوه مرا،
بی صدا لمس می کردند.
مرا به عمق گلویت ببر!
که هر وقت صدایم می زنی
مهرماه است.
مهراندیش...
برچسب : نویسنده : mehrzad59o بازدید : 44
قصه های روزگار ما را کدام شبکور بی اعتقاد می نویسد؟
مهراندیش...برچسب : نویسنده : mehrzad59o بازدید : 36
برچسب : نویسنده : mehrzad59o بازدید : 56
برچسب : نویسنده : mehrzad59o بازدید : 54
برچسب : نویسنده : mehrzad59o بازدید : 114
برچسب : زمزمه, نویسنده : mehrzad59o بازدید : 56
هنوزم برای عبور از سرمای خشک کننده ی زمان گذرنده
توشه فقط یاد توست!
یاد عزیز توست که باقیمانده م را با خود اینسو و آنسو می کشد،دلخوشی های کوچک و ساده ی آدم به جا مانده از خودش!
باد می آید و می ترساندم
مدتی هست... از باد می ترسم!!!
برچسب : زمستانه, نویسنده : mehrzad59o بازدید : 72
شب،
تاریخ دلتنگی ست
و تو شب منی!
*محمود درویش
شاعر فلسطینی
بریده ام از بهبود
حالا از کنار هر تمایل و تمنایی که می گذرم
شاخه ای گل قاصدک می گذارم
تا باد بیاید
.
برچسب : حالا, نویسنده : mehrzad59o بازدید : 55